- شته زده
- ویژگی درخت یا میوه ای که دچار آفت شته شده باشد
معنی شته زده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عجولانه
انعقاد مایعی غلیظ بر شی: سر شب که شد پدرش که با کلاه تخم مرغی که دوغ آب گچ رویش شتک زده بود از بنایی بر گشت
با کفشهای پاره و قدم نامنظم راه رفتن
با شتاب، عجول
شرمنده، شرمگین، خجل
کودکی که به هنگام شیرخوارگی کم شیر خورده و لاغر و نزار شده باشد، جمع شیر زدگان
راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن
دیوانه، آنکه عقلش زایل شده باشد، بی عقل، مجنون، بی خرد، هار مثلاً سگ دیوانه
آنکه مورد ضرب (کتک) واقع شده، زن روسپی ژولیده و جلف
اورنگ تاکدار (تاک طاق)
شیدا شورمند سرگشته عاشق شیدا، دیوانه سرگشته
عجول، تند، باشتاب، ویژگی کسی که باشتاب و عجله کاری انجام می دهد، شتاب آلود، شتاب خورده، شتاب کار
Shocked
Shamefaced
смущенный
поспешный
потрясенный
beschämt
hastig
schockiert
сором'язливий
поспішний
шокований
pośpieszny
wstrząśnięty
zawstydzony
envergonhado